لاهیج دیلم | سفیدرود پس از کارون طولانیترین رودخانه ایران است که خارج از گیلان سرچشمه گرفته و آب آن از استانهای اردبیل، آذربایجان شرقی، کردستان، زنجان، البرز، قزوین و از کوهستانهای البرز و زاگرس به دریای خزر میریزد، در حالیکه حوضه آبخیز اغلب رودخانههای دامنه شمالی البرز، محدود به مناطق جنگلی البرز بوده و […]
لاهیج دیلم | سفیدرود پس از کارون طولانیترین رودخانه ایران است که خارج از گیلان سرچشمه گرفته و آب آن از استانهای اردبیل، آذربایجان شرقی، کردستان، زنجان، البرز، قزوین و از کوهستانهای البرز و زاگرس به دریای خزر میریزد، در حالیکه حوضه آبخیز اغلب رودخانههای دامنه شمالی البرز، محدود به مناطق جنگلی البرز بوده و بهندرت به ارتفاعات مرتعی میرسد. سفیدرود با داشتن حوضههای آبخیز متنوع جنگلی، مرتعی، صخرهای و سنگلاخی، شور و لمیزرع و فرسایشپذیر خصوصیاتی پیدا کرد که در دیگر رودخانههای ایران کمتر مشاهده میشود؛ برای مثال آب این رودخانه باعث انتقال شن و ماسه و رسوبات زیادی شده است که قسمت عمده جلگه گیلان از جمله اراضی آستانه اشرفیه و کیاشهر حاصل این رسوبات میباشد.
شاید نسل جوان امروز نتواند تصویری از گذشته سفیدرود را در ذهن تداعی کند و حق دارد که تصور درستی نیز از مشکلات آن نداشته باشد. کسانی که ۶۰ سال پیش سفیدرود را دیدهاند، آن را رودخانهای خروشان با آبی اغلب گلآلود توصیف میکنند که حتی قابلیت تردد کشتیهای کوچک و قایقهای بزرگ را داشته است و دشواری عبور از آن باعث تفاوت گویش مردم در طرفین آن گردید.
تلاطم جریان آب در این رود به اندازهای بود که دستاندازی به آن معنای چندانی نداشت. این رودخانه خروشان دریای برکت بود و بسیاری از مردم شهرها و مناطق اطراف آن بویژه آستانهاشرفیه و کیاشهر، نیاز غذایی و رزق و روزی خود را از صید ماهی در آن تامین میکردند. داستان دستاندازی انسان بر سپیدرود، قسمتی از داستان سیطره ما بر طبیعت است. سپیدرود میلیونها سال جریان داشت و قسمتی از تکامل حیات بود که حدود ده هزار سال تمدن نیز تغییری آنچنانی در آن ایجاد نکرد؛ اما در چند دهه اخیر، با احداث سازههای تنظیم و ذخیرهسازی زیادی در مسیر آن، آنچنان تغییر یافته که قابل مقایسه با ۶۰ سال گذشته نیست. حالا دیگر تا به لبه این رود نرسیده باشید، مختصر آبی که در آن جریان دارد و نامش سفیدرود است را نمیبینید. با پرسشی از کشاورزان و صیادان به آسانی متوجه میشوید که از آن رود پربرکت دیگر خبری نیست و به جرات میتوان گفت که از آن دریای برکت نیز بیشتر از اینها کم شده است.
احداث سدها و کم شدن جریان آب، ورود شن و ماسه را از قسمتهای غیرجنگلی به گیلان قطع کرد. کاهش آب شرایط را برای برداشت شن و ماسه در بستر خشک و کم آب آن مهیا نمود و سفیدرود هر سال در بستر خود فرو رفت تا آنکه به حال و روز کنونی افتاد. ورود منابع آلاینده نیز بر مشکلات آن افزود. تصویر امروزی سفیدرود، بستری کم آب و پست و فرونشسته است که برداشت شن و ماسه باعث شده تا اغلب ناهموار به نظر برسد. سوالی که در سالهای اخیر ذهن مردم و شاید برخی از مسئولین را به خود مشغول کرده، این است که چرا نباید از این بستر برای توسعه سطح زیرکشت برنج استفاده کرد؟ حداقل برای ایجاد استخرهای پروش ماهی استفاده شود؟ چرا به مردم واگذار نمیشود تا به دلخواه از آن استفاده نمایند؟ در یک جمله «در این اوضاع و احوال اقتصادی چرا با این روشها برای جلب رضایت مردم، کمکی به آنها نکنیم؟».
به زحمت میتوان به این پرسشها پاسخی داد که برای همه خوشآیند و بدون مشکل باشد. میتوان با واگذاری این زمینها رضایت عده کثیری از مردم و مسئولین را جلب نمود؛ اما واقعیتهای تلخی در بهرهکشی انسان از سرزمین وجود دارد. استفاده خارج از توان سرزمین، خسارتزا است. در حال حاضر استفاده ما انسانها از منابع ۳/۱ برابر ظرفیت کره زمین است. بسیاری از کاربریهای ما خیلی پایینتر از شرایط بهینه هستند. کره زمین انبان معینی از منابع را دارد که همه آن برای انسان نیست و دیگر گونههای زیستی و جانداران نیز باید از آن بهرهمند گردند. مهمتر از همه آنکه با در نظر گرفتن استفادههای مفیدی که از ظرفیت سفیدرود بهعمل آمده، بهطورکلی عملکرد ما تا به امروز افراطی و زیانبار بوده و این روش بهرهوری نباید ادامه پیدا کند؛ هر چند که هیچ دورنمای روشنی از اصلاح رفتار ما نیز مشاهده نمیشود.
مشکل اصلی در اغلب واگذاریها؛ شتابزدگی، عدم مطالعه و اعمال نفوذ است که اغلب خود موجب نارضایتی در جوامع بومی و مشکلات اجتماعی میشود. اراضی تالابی زیادی به مردم واگذار شده که بومیان از آن دل خوشی نداشته و انتظارات را برآورده نکرده است.
اما سوال اساسی این است که روند کنونی تسخیر طبیعت از جمله سفیدرود تا چه زمانی، میتواند ادامه داشته باشد؟ این پرسشی است که امید است برای آن بهاندازه کافی بیاندیشیم و نهتنها اشتباه نکنیم، بلکه اشتباهات گذشته را نیز اصلاح و جبران کنیم. برای مثال، قسمتی از آب سفیدرود را که برای کاربری های گوناگون مصرف میکنیم بهعنوان حقابه خود رودخانه و برای ادامه حیات به بستر آن برگردانیم. مدیریت و بهرهوری آب و منابع دیگر برای مصارف قانونی را ارتقاء دهیم و از آلودگی بیشتر زیستمحیطی جلوگیری کنیم.
بهیاد داشته باشیم که نسل بشر باید روی همین کره خاکی تا زمانی نامعلوم، ادامه حیات دهد و ما نباید عرصه را برای ادامه حیات در کره زمین تنگ نماییم و شرایط را برای انقراض خودمان فراهم آوریم. قبل از هر اقدامی بیاندیشیم که سفیدرود نیاز به احیاء دارد یا بایستی بستر متروکه آن را تفکیک و تقسیم نماییم.
مهندس فاضل پور حقگو
کارشناس ارشد کشاورزی
۱۳۹۹/۰۶/۲۶