لاهیج دیلم | مدتی است در شبکه های اجتماعی لاهیجان خبر از شکایت شورای شهر و نماینده محترم مجلس بر علیه یک شهروند یا یک رسانه ( بابت نقد عملکرد ها و یا مدیریت ها ) فراگیر شده و معلوم نیست که شکایت کنندگان با اوردن یک شهروند از یک استان دور و کویری به دادگاه […]
لاهیج دیلم | مدتی است در شبکه های اجتماعی لاهیجان خبر از شکایت شورای شهر و نماینده محترم مجلس بر علیه یک شهروند یا یک رسانه ( بابت نقد عملکرد ها و یا مدیریت ها ) فراگیر شده و معلوم نیست که شکایت کنندگان با اوردن یک شهروند از یک استان دور و کویری به دادگاه ، به دنبال چه هستند ؟
فارغ از درستی یا نادرستی انچه اقدام شده ! سئوال این است شکایت بهتر است یا پاسخ به نقد و دعوت به گفتگو برای حل مشکل یک متن ؟
در حقوق شهروندی مصوب دولت بندی به این مضمون امده که “هر شهروند می تواند نسبت به مسایل شهری و حتی کشوری عملکرد مسئولان را نقد و یا تحلیل کند”
انچه که به ذهن هر مخاطبی متبادر می شود این است که اگر نقد از حقوق شهروندی است ! چرا باید شورای یک شهر یا نماینده مجلس دست به شکایت ببرد و این حقوق را نادیده بگیرید ؟
آیا راهکار دیگری وجود نداشت ؟
در شهری که می توان به راحتی هر شهروند و یا رسانه منتقد را صدا زد و صدا آنان را شنید ! شکایت کجای حقوق شهروندی است ؟
آیا راه کار هر نقد و یا به فرض درستی تهمت یا تخریب توسط یک شهروند!! (یک موردش بانوی مهاجر ) کشاندن فرد منتقد به دادگاه است ؟
آیا بهتر نبود شورا و نماینده محترم از طریق مشاوران ، یا حقوق دانان و یا کارشناسان ، شهروند منتقد به برنامه ها و عملکردهای را دعوت می کردند و با آنان گفتگو و مسئله را بیش از انکه به رسانه ها کشیده شود و وجهه شورا یا نماینده را زیر سئوال ببرد حل می کردند ؟
آیا گفتگو با منتقد بهتر است یا اضافه کردن پرونده ای از پرونده ها در دادگاه ها ؟ آیا تبادل گفتگو با یک منتقد بهتر بود یا هزینه زا کردن یک مشکل اجتماعی و یا رسانه ای ؟
مسئولان محترم لاهیجان، شورای شهر محترم ،نماینده محترم ،ما در حال ورود به جهان پسا مدرن قرار داریم و جهان دهکده ای شده که هر کس در هر نقطه دنیا با گفتگو ، نقد و تحلیل مسئولان و دولتمردان خود و دیگر کشورها را به چالش می کشند نه شکایت!!! شکایت برای کسانی است که یا پاسخی ندارند و اگر هم دارند شفافیت را مدنظر ندارند! وگرنه شکایت چه دردی از مشکلات جامعه ما را حل می کند ؟
مگر می شود در فضای باز مجازی و رسانه های فراگیر اجتماعی صدایی را به خاطر نقد یا به فرض توهین ! خاموش و در گلو خفه کرد ؟
به فرض که توانستید یک بانوی فعال اجتماعی و حقوقی را محکوم کنید و او را به اشد مجازات برسانید ! چه چیزی عاید شما بزرگوران می شود ؟ جز اینکه مردم در شبکه ها و یا مجامع عمومی می پرسند مگر این شهروند دغدغه مند و یا رسانه منتقد چه گفته که حساسیت مسئولان را بر آشفته ؟
آنوقت این شائبه ایجاد خواهد شد که مسئولان شهر ما شنیدن حتی یک نقد را ندارند بی انکه بدانند که آن نقد برای سازمان و یا حوزه کاریشان سازنده و حتی امیدوار کننده است !
چرا گره ای را که می شد با دست باز کرد و با منتقد گفتگو ، آنان را به دادگاه بکشانیم ؟
دوستان شورا ، نماینده محترم ، شکایت شجاعت نیست ، نقد رسانه ای شفافیت است و پاسخ مکتوب به آن شجاعت در شفافیت.
شجاعت این است که شهروند منتقد را دعوت کنید با کارشناسان مختلف خود جمع شوید ، گفتگو کنید تا انچه برازنده شهرمان است صورت تحقق به خود بگیرید ، تا گفتگوها راهی باشد برای بهتر شدن عملکردها و زیبایی برخوردها که هر شهروندی به جای سکوت ! مطالبه گر باشد .
اگر شکایت ها در زمان های گذشته و حال اثری در نقد و نگاه شهروندان داشته بود قطعا امروز ما بهتر از دیروز ما می شد و می بینید که نه تنها اثر نکرد بلکه دغدغه ها و سئوال های زیادی را به ذهن شهروندان متبادر کرد که چرا شکایت ! مگر حکایت چیست ؟
امید انکه شورای محترم و نماینده منتخب ، شهروندان منتقد را دعوت و از انان دلجویی کند و مشکلاتی که از بابت شکایت ها و هزینه های روحی به انان وارد کرده جبران نمایند .
درغیر اینصورت این گونه برخوردها با یک شهروند منتقد ، در حافظه تاریخی شهرمان حک می شود که مگر حقوق شهروندی و نقد اجتماعی ، شکایت دارد ؟
شهروند منتقد را به شورای شهر دعوت کنید . سخنانش را به دقت گوش کنید . شجاعانه گفتگوها را به شهروندان گزارش نمایید وگرنه این پرونده انتهایش از نگاه راقم، و شهروندان مطالبه گر ، سلب حقوق شهروندی است و در تاریخ لاهیحان ماندگار خواهد شد .
لطفا بکوشیم بیش از هر عملی ، عواقب آن را از نگاه جامعه شناسی و روانشناختی بررسی و انگاه اقدام کنیم .
به امید ان روز
رضا بژکول
پژوهشگر و روزنامه نگار